شواهد نشان می‌دهند استفاده از عناصر شناختی برای کاهش تیک ها ضرورتی ندارد اما آن ها ممکن است به کاهش اضطراب و افسردگی همراه با اختلال کمک کنند. پژوهش های بیشتری برای بررسی بیشتر موضوع لازم است(فرانکلین، والتر و وودز، ۲۰۱۰).

 

۳-۱۰-۲ درمان رفتاری

 

در سال‌های اخیر یک مدل رفتاری بر اساس مشاهدات بالینی و مطالعات تجربی شرایطی که بر ظهور تیک ها تاثیر دارند آغاز شده است. در مدل رفتاری برای تیک ها فرض می شود اساس تیک ها بیولوژیکی و بروز آن ها در طبیعت است. مدل رفتاری به عنوان جایگرینی برای مدل بیولوژیکی نیست، بلکه این مدل به دنبال این است که با توجه به مدل بیولوژیکی توضیح دهد چگونه تیک ها در یک بار رخ دادن، می‌توانند شدید تر شوند و در موقعیت های مختلف سطوح مختلفی از فراوانی پیدا کنند (کونلا۸ و وودز، ۲۰۰۸).

 

    1. Fvata 6- Gareau

 

    1. Gryfts 7- Borgeat

 

    1. Chappell 8- Conelea

 

 

  1. O’Connor

با توجه به مدل رفتاری حداقل ۲ دسته از عوامل در حفظ و تغییر تیک ها موثراند که شامل عوامل موقعیتی که خارج از بدن فرد رخ می‌دهند(عوامل خارجی۱) و عوامل موقعیتی که داخل بدن فرد اتفاق می افتند(عوامل داخلی۲) می‌باشند. تحقیقات از تاثیر عوامل خارجی مانند واکنش های اجتماعی به تیک که می‌توانند فراوانی آن را تغییر دهند حمایت می‌کنند. بروز تیک می‌تواند به وسیله توجه اجتماعی و فرار از موقعیت های مبهم تحت تاثیر قرار بگیرد و سرکوب تیک می توان از طریق پیامدهای بیرونی تقویت شود(وودز و همیل۳، ۲۰۰۴؛ وودز، همیل و میلتنبرگر۴، ۲۰۰۸ و وودز، والتر۵ و باور۶، ۲۰۰۹).

 

شواهدی تجربی و بالینی وجود دارد که تیک ها در موقعیتی که فرد در آن است تحت تاثیر قرار می گیرند(کونلا و وودز، ۲۰۰۸). تاثیر متغیرهای موقعیتی مانند توجه اجتماعی و فعالیت ها به طریق های مختلف و تاثیر متفاوتی بر افراد دارند. به عنوان مثال برای یک کودک ممکن است تیک ها در حالی که مشغول بازی یا آواز خواندن است کاهش و زمانی که مشغول بازی کامپیوتری یا انجام تکالیف ریاضی است افزایش یابند. برای کودکی دیگر ممکن است الگویی کاملا متضاد اتفاق بیفتد. دلایل گوناگونی می‌تواند برای این تنوع وجود داشته باشد اما یک تبیین می‌تواند این باشد که متغیر های محیطی به مرور زمان توانایی تقویت برای بروز و یا سرکوب تیک ها را به دست آورده اند. می توان به عنوان نتیجه گفت، زمانی که افراد در طول روز در موقعیت های پیش‌بینی کننده قرار می گیرند، شدت و فراوانی تیک ها در یک الگوی نوسان دار که سازگار با زمان است در می‌آید(وودز، والتر و باور، ۲۰۰۹).

 

علاوه بر عوامل خارجی مؤثر بر تیک ها، همزمان با رشد بدن اهمیت عوامل داخلی آشکار می شود. ‌به این معنا که افراد می‌توانند میل خطر درونی قبل از تیک یا آنچه بعد از تیک دارند را گزارش کنند. آگاهی از این امیال می‌تواند در کاهش تیک ها مؤثر باشد. علاوه بر این، حالات گسترده عاطفی دیگر مانند اضطراب یا خستگی می‌توانند به طور بارزی فرکانس تیک ها را در اکثر افراد مبتلا تحت تاثیر قرار دهند(لین۷، کات اسویچ۸ و گبرمیشل۹، ۲۰۰۷).

 

    1. External factors 6- Bauer

 

    1. Internal factors 7- Lin

 

    1. Himle 8- Katsovich

 

    1. Miltenberger 9- Ghebremichael

 

  1. Walther

اینکه حالات هیجانی چگونه فرکانس تیک ها را تحت تاثیر قرار می‌دهند کاملا مشخص نیست اما توضیح احتمالی می‌تواند این باشد که ۱) این حالات آگاهی از امیال خطر را افزایش می‌دهند، ۲) حالاتی مانند اضطراب خود به عنوان یک احساس تنشی باعث بروز تیک ها شوند و ۳) اضطراب ممکن است به راحتی فرآیندهای مهار پاسخ را دشوارتر کند(لی۱، یوست۲ و تلچ۳، ۲۰۰۹).

 

رفتار درمانی بر دستکاری عوامل محیطی که شدت تیک ها را تحت تاثیر قرار می‌دهند تمرکز دارد و به افراد مبتلا مهارت های خاصی را می آموزد تا بتوانند تیک های خود را مدیریت کنند(همیل، وودز، پای سنتین و والکاپ، ۲۰۰۶).

 

بر اساس مدل رفتاری در درمان، تیک ها به سبب اختلال عملکرد عصبی-زیستی تولید می‌شوند اما به وسیله عوامل محیطی تحت تاثیر قرار می گیرند. در مدل رفتاری اصطلاحات متغییر های محیطی و موقعیتی اغلب به جای یکدیگر و برای توصیف وقایعی به کار می‌روند که قبل یا بعد از تیک ها به مقدار زیاد یا کم رخ می‌دهند و یا فراوانی و شدت تیک ها را تحت تاثیر قرار می‌دهند. این مدل فرض می‌کند تیک ها توسط این متغیر ها قابل پیش‌بینی هستند. این مفهوم نشان می‌دهد که تیک اساسا می‌تواند توسط عوامل محیطی و بدون دخالت ارادی تحت فشار قرار گیرند یا فراخوانده شوند. ‌بنابرین‏ هدف از رفتار درمانی دستکاری و تعدیل عوامل محیطی در کاهش شدت تیک ها است. برخی از این متغیر ها شامل صحبت کردن ‌در مورد تیک ها، درگیر شدن با فعالیت های کم تحرک، احساس خستگی، فاصله بین یک فعالیت تا فعالیت دیگر و مورد مشاهده قرار گرفتن است(کاپروتی۴، همیل و وودز، ۲۰۱۴).

 

به عنوان یک بخش از گستره درمانی، رفتار درمانی برای تیک ها که در قالب طرح های آزمایشی با حجم نمونه کوچک و تصادفی و در چندین مطالعه انجام شده، نشان از مؤثر بودن آن است(کارینا، جان، اینار و ناوجوت، ۲۰۱۱؛ کاپروتی و وودز، ۲۰۱۳؛ کوک و بلاچر، ۲۰۰۷). آزرین و نان (۱۹۷۳) تیک ها را به عنوان واکنش های آموخته شده، یا به طور دقیق تر، بازتاب های یکه خوردن سازگار شده در نظر می گیرند.

 

 

    1. Yost

 

    1. Telch

 

  1. Capriotti

یک اتفاق ضربه ای یا تروماتیک، انعکاسی را بر می انگیزد که به تیک تبدیل می شود و سپس توسط عوامل خود تقویت کننده باقی می ماند(شکل ۲-۲). از آنجا که شخص از تیک آگاهی ندارد هیچ گاه نمی تواند کاملا بر آن کنترل یابد. به علاوه تیک ممکن است در کنار دیگر رفتار خود تقویتی و در یک برنامه متناوب خود تقویتی رخ دهد که این امر موجب می شود تیک به یک عادت پرآموخته خود تقویت شده تبدیل شود و رهایی از آن بسیار مشکل گردد(کارنر، ۲۰۰۵ ؛ به نقل از قنبری هاشم آبادی و فرحبخش، ۱۳۸۹).

 

 

 

ژست اتفاقی طبیعی

 

تنش بیش از حد

 

همراهی ژست مورد نظر با حالت احساسی فعال شده

 

تنش بیش از حد

 

تنش بیش از حد

 

واکنش طبیعی ژست مورد نظر را ایجاد می‌کند

 

تقویت اجتماعی، عاطفی و فیزیکی یا جسمی

 

افزایش فراوانی و شدت ژست مذکور در موقعیت های مختلف

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...